سهراب ام جي:

زدبازي...كي اومده...ها؟...ام جي... هاها...گوش كن زاخار...كار نيم ساعته...
تو نه ته پيازي زاخار نه ته پياز،فقط زپ ميخوني الكي هي از سر نياز/ولي خودت ميدوني اين كارا اثر كياست،رپ رهبرش كيان، چونكه هر ور ايران،ما آهنگا رو ميذاريم و صدا عربده مياد/البته اينا فقط ميخوان پا بيت بشينن، تا بيت ميكشن سريع آتيش بگيرن/ ولي فكر نكنم هنوز به حاجيت رسيدن، تهديد نكن چون من بازيت نميدم،نه...نه من بازيت نميدم/ به جا اينكه بيان فقط قافيه بگن، همش حاشيه ميرن/ طرف ناشيه ميگن : آره داش تو تهران تو هر ناحيه ميرن، آسمون بالا سرمونم آبيه ديدن/ تو كه هيچوقت خيابوني نبودي بدوني،واسه همين بهتره توي عروسي بخوني/بعدش برو خونه بكن داف خوشگلتو بوس، مگرنه اذيت ميشي تو مثل پشت اتوبوس / مخ من مث يه موتور پورشه رسما، انقدر تند ميره سرعت صوت شكست رفت/ حالا كجاشو ديدي اين تازه پرس اول، پس آهنگو قطع كن بخور قرص سردرد/ هركي پشت به من كرد ، تا فرداش خوابيده/ درد داشت تا ريه ، صبح پاشده و مث پرگار را ميره...آره زاخار مث پرگار را ميره...ام جي...زاخارنامه...گوش كن...

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

+نوشته شده در شنبه 18 آذر 1391برچسب:, ;ساعت16:28;توسط سهیل; | |